نامه یک پرستار به مریض

ساخت وبلاگ

نامه یک پرستار به مریض

*دوست عزیز من سلام*
وقتی من این نامه را برایت مینویسم از یک شیفت سخت کاری به خانه برگشته ام و پاهایم از شدت خستگی تاب ایستادن ندارند و کوه کوه خستگی بر شانه هایم سنگینی میکند.
دوست عزیزم من میدانم که تو چقد درد داری و چقد دلتنگ هستی وقتی بر روی تخت بیمارستان خوابیده ایی.باور کن من هم از جنس خودت آدمم درد را میفهمم نگاه مضطربت هنگامی که نمیدانی آخر مریضیت چه میشود را میفهمم.
خستگی و نگرانی همراهت را درک میکنم.
دغدغه مالیت هنگام ترخیص را میفهمم.
حتی خود من هم گاهی مریض میشوم و جای تو بر روی همین تخت ها میخوابم.....
پس مرا از جنس خودت بدان.
دوست عزیزم بر من خورده نگیر اگر گاهی از ازدحام بخش و شلوغی کار تلخ میشم.آخر باید من خودم را به چندین قسمت تقسیم کنم تا بتوانم به مریض هایم برسم.یک مریضم از درد به خود میپیچد یکی دیگر از بیماریش سوال دارد یکی دیگر بر من پرخاش میکند که چرا پزشکش نمی آید آن یکی میگوید چرا این جا شلوغ است دیگری سرکوفت میزند که پولش را میگیرم پس باید هر چه بگوید انجام دهم دیگری با نگاهش مرا می آزارد و آن یکی           در خواست میکند اندکی کنارش بمانم و دلداریش بدهم....
و من میمانم با این همه خواهش
و من میمانم با این همه کار
دوست عزیز من گیرم من توانستم تمام این کار ها را با صبر و حوصله انجام دهم آن گاه تازه نوشتن هایم شروع میشود باید بنویسم و چیزی از قلم نیندازم و تمام چیزهایی که برای شما مصرف کرده ام را در بیاورم تا خدایی نکرده بیمارستان ضرر نکند چرا که اگر چیزی از قلم بی افتد از حقوقم همان چیزی که بارها ارزش کار مرا با آن پایین آوردی کسر میشود تازه اگر حق و حقوقم را به موقع بدهند. این جاست که از نقش پرستاری به نقش میرزا بنویسی نزول میکنم.
دوست من خیلی دوست دارم در زمانی که سرکارم هستم یک صندلی بگذارم کنار تختت و به حرفهایت پرستارانه گوش دهم با تو حرف بزنم دغه دغه هایت را بشنوم به تو امید دهم.
مگر پرستاری جز این است؟
اما من کجا و پرستاری کجا....
تازه این یک روی سکه زندگی من است من باید بعد یک شیفت کاری به خانه ام بیایم و یک مادر مهربان و یا یک پدر صبور باشم.
کودک کوچک من نمیداند شلوغی بخش یعنی چه؟
کودک کوچک من نمیداند دیدن چشم های بسته مریضت و بغص همراهیانش یعنی چه؟
همسر من نمیداند جوابگوی نقص های سیستم بودن یعنی چه؟
بیمارستان تخت ندارد من باید جواب بدهم
بیمارستان صندلی همراه ندارد من باید جواب بدهم
بیمارستان شلوغ است من باید جواب بدهم
بیمارستان کثیف و آلوده است من باید جواب بدهم
بیمارستان گران است من باید جواب بدهم
پزشک دیر می آید من باید جواب بدهم
و......
دوست من مرا از زاویه تخت هنگامی که برای مریض های دیگر میدوم نگاه کن نه از پس حرف های کسانی که فقط سالی یکبار برای سرکشی می آیند و میروند!
ژست های به ظاهر مردمی آن ها را باور نکن اگر آن ها مرد میدان باشند میگذارند من یک پرستار باشم.
دوست من برایم دعا کن.
من آرزوی جز بهبودی و لبخند بر لبان تو ندارم هر چند تاوان آن لبخند ملول بودن من باشد.
دوست من دوستت دارم.

پیشاپیش روز پرستار برهمه پرستاران مبارک.

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵ساعت 8:36 PM  توسط  b.Arashi & m.Mansouri  | 
انجمن علمی پرستاری دانشگاه ازاد بیرجند...
ما را در سایت انجمن علمی پرستاری دانشگاه ازاد بیرجند دنبال می کنید

برچسب : نامه,پرستار,مریض, نویسنده : 1nuiaubir4 بازدید : 175 تاريخ : چهارشنبه 8 شهريور 1396 ساعت: 13:09